سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و به عمار پسر یاسر فرمود ، چون گفتگوى او را با مغیره پسر شعبه شنود . ] عمار او را واگذار ، چه او چیزى از دین بر نگرفته جز آنچه آدمى را به دنیا نزدیک کردن تواند ، و به عمد خود را به شبهه‏ها در افکنده تا آن را عذرخواه خطاهاى خود گرداند . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :120
بازدید دیروز :227
کل بازدید :158820
تعداد کل یاداشته ها : 312
04/2/19
4:4 ع

piroozi

کنترل بازیکنان پرسپولیس در رختکن ممکن نبود. کسی برای دلداری دادن باقی نمانده بود. بعضی خودخوری می کردند و بسیاری نمی توانستند جلوی سرازیر شدن اشکها را بگیرند. بغض ها، گلو را فشار می داد.در این میان، فرشید کریمی حال و هوای غریب تری داشت. او حتی تماس برادرش علی را هم بی پاسخ گذاشت. او گریه نمی کرد، زار می زد، به گونه ای که همه متوجه او شدند. اصلاً اشکهای او بود که باعث شد بغض سایرین هم بترکد.
انصاری فرد در چنین فضایی تلاش می کرد تا به بازیکنان دلداری دهد، در حالی که فکرش مشغول تمام اتفاقاتی بود که از ابتدای فصل، به ویژه در این یک ماه اخیر روی داد. شاید در آن لحظات به این مساله فکر می کرد که باید تیمش را دقیقاً همان طور که «هان» می خواست نمی بست، اما بیشتر از آن به حوادث اخیر می اندیشید. به اینکه شاید وقتی نام او روی پلاکاردها در آزادی به نمایش درآمد، خیلی ها به این نتیجه رسیدند که چاره ای جز قربانی شدن پرسپولیس نیست، آدمهای باهوش می فهمند که از چه سخن می گوییم.


  
پیامهای عمومی ارسال شده